سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شکیبا

امان از زبون مردم

باز از قضای حق پروردگار

قاطی شده بازی این روزگار

داداش ماداشا همه مهمون شدن

بچه ها دیوونه و حیرون شدن

 یخچالمون خالی و بی اثاثه

جیبمونم نگفته اس و پاسه

شوهره تا فهمیده در جا زده

یه قر وامونده به دنیا زده 

هنوز ناهار نخورده فکر شامم

فکر چلو جوجه لا بلامم

دختر ا زود کمک کنید تو کارا

خونه رو جابجا کنید بی حالا

اجیل و تخمه جاش پفک میاریم

گوجه  خیار و چیپس تک میاریم

ظرف بلورین نداریم تو خونه

اگه داریم لب پره دونه دونه

کاسه ماسه پیدا کنید تو گنجه

اگه بگن یه چیز ، برام یه رنجه

 خلاصه مهمونا تشیف اوردن

شامه رو خوردن و تشیفو بردن

گفته بودن پشت سرم مهمونا

رسید خبر از کلاغای اونجا

فلانی یک شب نتونس خیر کنه

مهمونا رو با نون خشک سیر کنه

خسیس و بی سلیقه و کثیفه

هر کی بیاد ویرونه رو حریفه

ادم میمونه توی کار دنیا

زبون مردمون پر تمنا

میخورن و پشتش میگن گدا بود

اینجا انگار خونه فقرا بود

خدا نگو طاقتمون کم شده

زمونه اینجوری فراهم شده

گوش و دل و چشم و همه فکرمون

مصرف و مصرف همه ذکرمون

خانوما رو باید اول درست کرد

ذکرشونو جمع پولای خرد کرد

تا اقتصادمون شکوفا بشه

مصرفمون کم توی دنیا بشه

امید تا این کمرا خم بشه

بارش کار ما دمادم بشه

 

 

سروده شعله صبر تابستان 92


+ نوشته شده در پنج شنبه 92/6/28ساعت 10:18 صبح توسط شعله صبر نظرات ( ) |