کوچ لیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
سحر کوچ شقایق لابلای اشک ناهید و زحل
سیاهی در سیاهی
موج در موج
هماوردی خموش از چرخ بازیگر
ندا میَ اید از ناسوت نا پیدا
سکوتش خشم زهراگین
کلامش بر خودش لالا
در این صحرای سر در گم
منم مجنون خونین دل
غریب مانده اندر گل
و لیلی گم شده در چنگ عاقلها
کمر بسته جهان بر مرگ صبر من
زمین اتشفشان درد
زمان ترسیم باورها
کمان ارش و شمشیر رستم هم
نمی اید به کارم
در دل غوغای ارزشها
در این صحرای سردر گم
نمیدانم کجا پیدا کنم خود را
سروده شعله صبر