پيام

شکيبا!
93/2/3

+ حب الدنيا راس کل خطيئه :عزيزان من خودتونو اسير زيباييهاي زود گذر دنيا نکنيد...*اخلاق زن بر جامعه اثر ميگذارد ..اگر خراب شد جامعه اي را به تباهي ميکشد و اگر اعتلا يافت انسانها را با خود ارتقا ميدهد*

مسافري از ... 93/2/18

جدي؟ يعني زنها اينقد تأثير گذارن؟ البته با توي آشپزخونش موافقم :D @};-

فک کنم زن که باشي خودت دردسري :D

بهتره تو همون آشپزخونه در سنگر پخت و پز و شست وشو بجنگيد تا جامعه اينقدر تو حاشيه نره. والا. اگه زنا تو آشپزخونه باشن ديگه بحث حجاب و نميدونم فلان و اينارو نداريم که. :D

تو اينترنت :D

کسي که از اول نوزادي که هنوز نميتونستي دستاتو درست حرکت بدي تو رو تر و خشک کرد کي بود ؟از همون اشپزخونه ها ست که الان جوون رشيد شدي به اشپز بودن مادرت ميخندي

*زن مربي خانواده هست چه همسر باشه چه مادر و چه معلم ،در همه جا وطيفش تربيت نسل بشر هست پس وقتي اين مربي گمنام به تباهي کشيده شد همه رو با خودش به سقوط ميکشون *

متاسفانه خانمهاي جامعه ما خودشونو رها کردند و به هر وسيله اي ميخوان خودشونو ثابت کنند و اين يعني تباهي ..يعني سقوط

*تن ادمي شريـــــــف است به جان ادميـــــــــــت ...نه همين لباس زيباســــــت نشان ادميــــــــــــت*

متاسفم براي خانومهايي که با اين که ميدونن پول لباس گرونه و شايد پدر به زحمت بيفته يا شوهر ولي براي پز دادن حاضرن اونها رو تو استرس قرار بدن :|

منظور من اينه که: نقش اصلي زن اينه که تو خونواده به تربيت وپرورش فرزنداش برسه و کمتر تو اجتماع باشه واين بااون خصوصيات ذاتي زن سازگارتر از اينه که بخواد بياد توسطح جامعه نقش ايفا کنه.البته تو زنها هم قابليتها و استعدادا متفاوته ولي ميگن زن خيلي شکننده هستش پس توجامعه اذيت ميشه :Dبهتره تو خونه بمونه.اينجوري هم خودش راحت تره هم جامعه سالمتر ميمونه.بخواي يه جورديگه به قضيه نگاه کني اين يه واقعيته

اشکال زنها اينه که از وظيفه اي که خدا براشون ترسيم کرده خارج ميشن واين يجور بي نظميه. ما از ي طرف ميخوايم هم مثه غرب باشيم که جايگاه زن اونجا خيلي متفاوته و از ي طرف هم ميخوايم سنتي باشيم و مذهبي، اينا باهم جور نميشن و مقابل همن.يه عده هم ميگن ي چيزي بين اين دو باشه که بازم جورش جور در نمياد. ولي مااگه کل جامعمون اسلاميه خب بايد جايگاه زن در اجتماع هم اسلامي باشه

يجا ديگم گفتم ما کلا تو بحث فرهنگ دچار سردرگمي شده ايم وبرنامهء خاصي نداريم. مليت و اسلام وغربزدگي رو تو بحث کليت داريم حالا بماندکه جاهايي همش باهم تلفيق ميشه. ما بايد توبحث فرهنگ شروع بکار کنيم و برا هر چيزي يه تعريف بسازيم و با درنظر گرفتن معيارهاي ملي و اسلامي و جهاني يه فرهنگ صحيح طراحي کنيم و بش عمل کنيم و جاش بندازيم وخروج از اونو جرم بدونيم،تا از اين گيجي دربيايم

اما نقش زن در جامعهء ما کم نيست ولي بيشتر مسئوليتهايي که برا زنها تعريف ميکنيم اشتباهه. زن ابتدا به همسري و مادري و آشپزي که شما فک کردي مسخره ميکنم بايد بپردازه چون اونم ميشه برنامه و رژيم غذايي جامعه و بحث بسيار مهميه و کوتاهي درهريک از اينا يعني سقوط جايگاه خانواده و به تبع اجتماع منجر ميشه. زنان شاغل بايد آمارشون کم بشه تا ما جامعه اي پوياتر داشته باشيم.وقتي زني سر کار ميره از

وظايف اصليش دور شده وفاجعه ببار مياره. اما بقول شما زناي جامعه ما بدنبال اثبات خود از وظيفشون دور ميشن. نقش پررنگ زن رو کسي نميتونه منکر بشه. اگه زنايي که شاغلن و شغلشون توش الزامي نباشه که حتما بايد طرف زن باشه،به خونه برگردن هم تقسيم عادلانهء کارصورت گرفته(جون بعضي خونواده ها هم مرد شاغله هم زن) و مرداني که بيکارن ميرن سر کار،هم زن به جايگاه خودش برگشته و خودبخود جامعه به سمت

سلامت رواني،غذايي،تربيتي و..... ميره

*با سلام خدمت جناب خنده بازار :بحث زن در اجتماع و وظايف اون بحث گسترده اي هست و تقريبا حرفهاي شما را همه ما قبول داريم و براي زن بهتره که تو خونه خودش و تحت حمايت همسر يا پدرش باشه و اگر هم در اجتماع کاري ميکنه بر حسب وظيفه و اجباري نباشه*

*همانطور که خداوند کار خونه و بچه داري رو بر زن تحميل نکرد بلکه براي اين کار يک نوع استحباب فراوان قرار داد که زن خودش با خواست خودش کار کنه و بچه داري کنه انوقت وقتي با جان و دل اين امر انجام يافت محبت عميق زن که برگرفته از جمال و رحمت الهي ست در خانواده جاري ميشود*

*ولي متاسفانه امروز زن مجبور است براي هر خواسته کوچک خودش شخصا تلاش کند و اين باعث ازار و نگراني از اينده زنان شده است*

*جمعيت زنان نسبت به مردان هميشه بيشتر است و اين به خاطر مقاومت ژن xاست نسبت به ژنy*

*و اين نگراني از نبود همسر در اينده دختر جوان و خانواده او را به تکاپو مي اندازد و با همه تلاشها باز هم بسياري از دختران تا سن 30 به بالا ميرسند و اين يعني يک اجتماع بيکار و بي حامي که هدف خاصي هم در سر ندارد*

*حال بفرماييد چاره کار اين جامعه غمگين و غريب که نمي توانند حرف خود را به بالا بالاها برسانند به خاطر غرور و حجب و حياي زنانه خود چيست؟بيکاري و بي هدفي اينها را به خيابانها کشيده و با وضع ناهنجار ظاهري جامعه را به تباهي ميکشاند*

اابته بگذريم از نقش مادران و خواهران ايشان و بي خيالي پدر و برادرهايشان ، که باعث بدتر شدن وضع بيروني ايشان ميشود *بايد فکري به حال اين قشر جامعه بشود چه بخواهيم چه نخواهيم و اين علاوه ميشود به زنان بد سرپرست و مطلقه که روز به روز بيشتر ميشوند .....اينها همه در حقيقت بي سرپرستند *

سلام. بااجازتون من ميرم. بعدأراجع بهش مفصل بحث ميکنيم. حرف تو اين حيطه زياده

:) مکاشفه کجايي دلم براتون تنگ شده يه سر بيا اتاق ما (